خلاصه داستان : یک پسر نوجوان که به تنهایی توسط مادرش در شهر بالتیمور بزرگ شده ، به نیویورک فرستاده می شود تا تعطیلات هالیدی را در کنار خویشاوندانش سپری کند. اما حضور این پسر نوجوان سبب رخ دادن اتفاقات غیر منتظره ای می شود که …

خلاصه داستان : سلستین یک موش جوان است که در زیرزمین جوندگان زندگی می کند. در یتیم خانه ای که او زندگی می کند سرپرستشان داستان های ترسناکی در مورد خصلت و ماهیت شیطانی خرس ها می گوید، هرچند که سلستین از واقعیت ماجرا شک دارد...

خلاصه داستان : یک مرد مسلمان سابقه دار با افسر آزادی مشروطش پیوند دوستی می بندد، اما در ادامه...

خلاصه داستان : یک نویسنده موفق به نام "توماس کارتر" که درباره کیفیت زندگی نیز به مردم مشاوره می دهد، توسط یکی از ارباب رجوع هایش به نام "اَنجل سانچز" که تعادل روحی مناسبی ندارد دزدیده می شود تا بتواند با روش های معروف معنوی اش برای رهایی از گناهان خانواده "سانچز" کارهایی انجام دهد اما…

خلاصه داستان : امروزه توجه زیادی به تغذیه و مواد غذایی می شود اما برعکس کسی زیاد توجه نمی کند که این غذاها از کجا تولید و توسط چه کسانی برداشت می شوند. در آمریکا قشر کشاورزان همیشه یکی از اقشار پرزحمت اما کم درآمد بوده اند که قدردانی زیادی بابت زحمت هایشان از آن ها صورت نمی گیرد...

خلاصه داستان : «رمز و رازهای جهان نهفته» مستندی کوتاه است که بیننده را به نقاطی از سیاره زمین می برد که تابحال آن را به چشم ندیده است، چیزهایی را نشان می دهد که فراطبیعی هستند. این مستند محتویاتی دارد که در حالت عادی انسان نمی تواند با چشم غیر مسلح آنها را ببیند و همچنین دنیا را از بُعدی دیگر به شما نشان می دهد...

خلاصه داستان : «جادی» (ویتاکر)، سرباز سیاه پوست انگلیسی را اعضای ارتش آزادیبخش ایرلند می ربایند و محکوم به اعدام می کنند. «فرگوسن» (ری)، مأمور اجرای حکم، عامدانه به «جادی» مهلت فرار می دهد. با این همه «جادی» برحسب تصادف کشته می شود. حالا «فرگوس» به لندن می رود و سراغ «دیل» (دیویدسن)، دوست «جادی» را می گیرد...

خلاصه داستان : ابتدا کار برای «تس» و دو همکارش به اندازه کافی ساده نظر می رسید: دستبرد زدن به یک محموله مواد مخدر در یک رستوران دور افتاده. اما وقتی یک سری اتفاقات غیر منتظره رخ می دهد...

خلاصه داستان : سایگون، سال ۱۹۶۵. «ایدریان کرونوئر» (ویلیامیز)، درجه دار نیروی هوایی، به عنوان مجری برنامه ی صبح در شبکه ی محلی رادیویی نیروهای مسلح، به ویتنام می رود و خیلی زود (به جای اطلاعیه های ارتش و موسیقی «مانتووانی») راک اندرول، طنزهای قبیح و تقلید صداهای مسخره ای را پخش می کند...

خلاصه داستان : یک زن زیبای گانگستر در حال فرار از بقیه باند خود، به شهری به نام "هارلم" وارد می شود و آنجاست که ناگهان تبدیل به قهرمان می شود…